به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دلی دارم که میجوشد زهر موچشمه خونش
نه آن خونی که بتوان از گرستن داد بیرونش
به افسون میکند آلوده درد عافیت بخشم
بیا ای مرگ و آزادی ببخش از ننگ افسونش
ز گلگون کی نهدمنت بدوش کوهکن شیرین
که ساق عرش غیرت میبرد بر پای گلگونش
اگر در جلوه گاه حسن آید عشق بی پرده
شود معلوم بر لیلی که لیلی بود مجنونش
نمیدانم چه امیدم بآن لبهاست میدانم
که دارد خنده بر امید من لبهای میگونش
به تیره غمزه اش نازم که صد جا بشکند در دل
بدست معجز عیسی اگر آرند بیرونش
چنان حسن قبولی در ملامت نیست عرفی را
که هر ساعت در آغوش آورد بیداد گردونش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.