عرفی شیرازی
مثنوی ها
شمارهٔ ۹۰: دلی دارم که میجوشد زهر موچشمه خونش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی دارم که میجوشد زهر موچشمه خونش نه آن خونی که بتوان از گرستن داد بیرونش به افسون میکند آلوده درد عافیت بخشم بیا ای مرگ و آزادی ببخش از ننگ افسونش ز گلگون کی نهدمنت بدوش کوهکن شیرین که ساق عرش غیرت میبرد بر پای گلگونش اگر در جلوه گاه حسن آید عشق بی پرده شود معلوم بر لیلی که لیلی بود مجنونش نمیدانم چه امیدم بآن لبهاست میدانم که دارد خنده بر امید من لبهای میگونش به تیره غمزه اش نازم که صد جا بشکند در دل بدست معجز عیسی اگر آرند بیرونش چنان حسن قبولی در ملامت نیست عرفی را که هر ساعت در آغوش آورد بیداد گردونش عرفی شیرازی