به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
کسی بدیده ناقوس خوار می آید
که پاسخ سخنش ناگوار می آید
زمانه اهل دلی نیستش نمیدانم
که بوی دل زکدامین دیار می آید
دلی بروشنی آفتاب خنده زند
که از زیارت شبهای تار می آید
هزار جان گرامی بنرخ جو نخرند
بعالمی که درو دل بکار می آید
گر از لیاقت خود شیخ آگهی یابد
ز صدر صومعه تا پایدار می آید
گذشت مدت همخانگی جان عرفی
زغیر خانه تهی کن که یار می آید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.