کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت

    مرا به بیخودی آوازه در جهان انداخت

    ز شرح زلف تو موئی هنوز نا گفته

    دلم هزار گره در سر زبان انداخت

    دهان تو صفتی از ضعیفیم میگفت

    مرا ز هستی خود نیک در گمان انداخت

    کمان ابروی پیوسته میکشی تا گوش

    بدان امید که صیدی کجا توان انداخت

    ز دلفریبی مویت سخن دراز کشید

    لب تو نکتهٔ باریک در میان انداخت

    عجب مدار که در دور روی و ابرویت

    سپر فکند مه از عجز تا کمان انداخت

    ز سر عشق هر آنچ از عبید پنهان بود

    سرشگ جمله در افواه مردمان انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha