کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش عقلم هوس وصل تو شیدا میکرد

    دلم آتشکده و دیده چو دریا میکرد

    نقش رخسار تو پیرامن چشمم میگشت

    صبر و هوش من دلسوخته یغما میکرد

    شعلهٔ شوق تو هر لحظه درونم میسوخت

    دود سودای توام قصد سویدا میکرد

    نه کسی حال من سوخته دل می‌پرسید

    نه کسی درد من خسته مداوا میکرد

    پیش سلطان خیال تو مرا غم میکشت

    خدمتش تن زده از دور تماشا میکرد

    دست برداشته تا وقت سحر خاطر من

    از خدا دولت وصل تو تمنا میکرد

    هردم از غصهٔ هجران تو میمرد عبید

    باز امید وصال تواش احیا میکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha