کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش لعلت نفسی خاطر ما خوش میکرد

    دیده میدید جمال تو و دل غش میکرد

    روی زیبای تو با ماه یکایک میزد

    سر گیسوی تو با باد کشاکش میکرد

    سنبل زلف تو هرلحظه پریشان میشد

    خاطر خستهٔ عشاق مشوش میکرد

    زو هر آن حلقه بر گوشهٔ مه میافتاد

    دل مسکین مرا نعل در آتش میکرد

    تیر بر سینه‌ام آن غمزهٔ فتان میزد

    قصد خون دلم آن عارض مهوش میکرد

    از خط و خال و بناگوش و لب و چشم و رخت

    هر که یک بوسه طمع داشت غلط شش میکرد

    پیش نقش رخ تو دیدهٔ خونریز عبید

    صفحهٔ چهره به خونابه منقش میکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha