کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز کوی یار زمانی کرانه نتوان کرد

    جز آستانهٔ او آشیانه نتوان کرد

    کسی که کعبهٔ جان دید بی‌گمان داند

    که سجده‌گاه جز آن آستانه نتوان کرد

    مرا به عشوهٔ فردا در انتظار مکش

    که اعتماد بسی بر زمانه نتوان کرد

    ترا که گفت که با کشتگان راه غمت

    اشارتی به سر تازیانه نتوان کرد

    به پیش زلف تو بر خال بوسه خواهم زد

    ز ترس دام سیه ترک دانه نتوان کرد

    فسرده صوفی ما را که میبرد پیغام

    که ترک شاهد و چنگ و چغانه نتوان کرد

    مرا به مجلس واعظ مخوان و پند مده

    فریب من به فسون و فسانه نتوان کرد

    بخواه باده و با یار عزم صحرا کن

    چو گل به باغ رود رو به خانه نتوان کرد

    مکن عبید ز مستی کرانه فصل بهار

    که عیش خوش به چمن بی‌چمانه نتوان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha