کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو زی خوابگه شد یل نامدار

    بیامد همان گه نگهبان بار

    که آمد فرستاده ای گاه شام

    ز نزد بهو زی تو دارد پیام

    بسی پند و رازست گوید نهفت

    که با پهلوان باید امشب بگفت

    بخواندش سپهدار پیروز بخت

    فرستاده آمد سبک پیش تخت

    کمان کرد بالا و گفتار تیر

    بخواند آفرین بر یل گردگیر

    که تا جاودان پهلوان زنده باد

    زمانه رهی و اخترش بنده باد

    ز شاه بهو هست پیغام چند

    از امید و سوگند و پیوند و پند

    گزارم چو فرمان دهد پهلوان

    دگر کس نداند جز از ترجمان

    سپهبد ز مردم تهی ماند جای

    فرستاده بر جست خندان بپای

    چنین گفت کای افسر انجمن

    دبیر شهم منکوا نام من

    بهو شاه قنوّج و رای برین

    درودت فرستاد و چند آفرین

    همی گوید از فرّ و فرهنگ تو

    نزیبد به جنگ من آهنگ تو

    نه هرگز به جایت بدی کرده ام

    نه شاه جهان را بیازرده ام

    ترا با من این شورش کار چیست

    ز بهر کسان جنگ و پیکار چیست

    کسی کز بدش بر تو نامد گزند

    چو با او کنی بد ، نباشد پسند

    نه هر کش بود چنگ بر جنگ تیز

    بود با همه کس به جنگ و ستیز

    به هر باد خرمن نشاید فشاند

    نه کشتی توان نیز بر خشک راند

    اگر از پیِ باژ شاه آمدی

    به فرمان او کینه خواه آمدی

    ببین هدیه و باژ کز گنج خویش

    چه دادست مهراج هر سال پیش

    سه چندان دهم من به فرمانبری

    دگر خلعت و هدیه ها بر سری

    وگر طمع داری به شاهی و گنج

    ز من یابی این هر دو بی بیم و رنج

    گر آیی برم با سپاه از نخست

    به پیمان و سوگندهای درست

    سپارم به تو گنج و هم دخترم

    بر اورنگ بنشانمت همبرم

    گِرم تخت مهراج و بُرّم سرش

    ببخشم به تو گنج و هم افسرش

    از آن پس سپه سوی ایران برم

    به کین تاختن های شیران برم

    کنم جایِ ضحاکِ جادو تهی

    گرم هفت کشور به شاهنشهی

    ازین هرچه گفتم ز گنج و سپاه

    ز فرمان و از کشور و تاج و گاه

    همه مر ترا باشد از چیز و کس

    مرا نام شاهنشهی بهره بس

    به سوگند و پیمان ابا منکوا

    فرستادم ، اینک خط من گوا

    چو یابد خردمند خوبی و گنج

    بیندازد از دست و نارد به رنج

    چو آهم و خرگوش یابد عقاب

    نیارد به درّاج و تیهو شتاب

    همی تا سمورست و سنجاب چین

    نپوشد ز ریکاشه کس پوستین

    بگفت این و آن خطّ و پیمان بداد

    ببوسید ، پیش سپهبد نهاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha