کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو سه روز بگذشت و شد راست باد

    به کشتی نشستند و رفتند شاد

    به دریا و خشکی ز کشتی کشان

    هر آن کس که داد از شگفتی نشان

    برفتند سیصد هزاران فزون

    بدیدند از جانور گونه گون

    چه برسان پرّنده و چارپای

    چه هم گونه دیو مردم نمای

    یکی را سه رو ، پای و چنگل هزار

    یکی بهره را سر دو و چشم چار

    یکی را دُم ماهی و چنگ شیر

    دهان از بَرِ سینه و چشم زیر

    یکی را تن اسپ و خرطوم پیل

    رخش لعل و اندام همرنگ نیل

    یکی را سر گاو و یشک نهنگ

    یکی را تن مردم و شاخ رنگ

    همه زین نشان گونه گون جانور

    نمودند در آب با یکدگر

    چنین تا کُهی کآن نه بس دور بود

    سَر مرز او نزد فیصور بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha