کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رسیدند نزدیک کوهی بلند

    که بود از بلندش بر مَه گزند

    بسی کان گوهر بدان کوهسار

    همان دیو مردم فزون از شمار

    گروهی سیه چهر و بالا دراز

    به دندان پیشین چو آن ِ گراز

    نه بر کوهشان مرغ را راه بود

    نه نیز از زبانشان کس آگاه بود

    به دریا زدندی چو ماهی شناه

    به کشتی رسیدندی از دور راه

    همه روز از الماس تیغی به کف

    بدندی به هر جای جویان صدف

    چو کشتی پدید آمدی هر کسی

    شدندی به کف درّ و گوهر بسی

    خریدندی آهن به درّ و گهر

    نجستندی از بُن جز آهن دگر

    ندانست کس بازشان راه است

    کشان رأی چندان به آهن چراست

    چو کشتی مهراج و ایران گروه

    بدیدندی از تیغ آن بُزز کوه

    گهرهای کانی از اندازه بیش

    ببردند با هدیه هر یک به پیش

    به گوهر بسی ز آهن آلات و ساز

    ز هر کس خریدند و ، گشتند باز

    دو لشکر از ایشان توانگر شدند

    همه پاک با درّ و گوهر شدند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha