کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم مخوری که عاقبت جای تو صدر جنت است

    روی دل تو تا ابد سوی رضای حضرت است

    غم مخوری که مرغ جان چون زتنت همی پرد

    منزل آشیان او مقعدصدق نیت است

    غم مخوری که این تنت چون به لحد فرو رود

    خاک تن تو تا به حشرغرقه آب رحمت است

    غم مخوری که حق تو را از همه خلق برگزید

    این زجمال لطف او نه زکمال خدمت است

    غم مخوری که روزوشب سیصدوشصت لطف حق

    در توهمی نظرکند اینهمه از محبت است

    غم مخوری که هر کجا که تویی خدای توست

    درطلب خدا ترا بنده بگو چه زحمت است

    غم مخوری که عشق خود با گل تو به هم سرشت

    عشق خدای تو به تو همدم اصل خلقت است

    غم مخوری که با تو هست آن دگری به غیر تو

    او نه تو هست ؛نه تو او گفتن او به رحمت است

    غم مخوری که بی شراب مست وخراب گشته ای

    محتسبان شهررا گو که شراب جنت است

    غم مخوری که حق ترا بنده خویش خوانده است

    بندگی خدا ترا؛ محیی نشان دولت است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha