کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من که هستم زنده دور از دلربای خویشتن

    گر برفتم می کشد بازم به جای خویشتن

    نه مرا در خانه کس راه و نه در مسکنی

    می توانم بود یکدم در سرای خویشتن

    ای که می نالی ز عشق یار و جور روزگار

    سوی من می بین و کن شکر خدای خویشتن

    گر ز عشق افزون نبودی در دل پایای من

    فکر می کردم به جان گرد هوای خویشتن

    تا نهادم بر سر کویت قدم بی اختیار

    توتیای دیده سازم خاکپای خویشتن

    بس که زاری می کنم بیهوش گردم هر زمان

    باز می آیم به هوش از ناله های خویشتن

    غیر محیی کو خود از بهر تو خواهد در جهان

    هر که می خواهد تو را خواهد برای خویشتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha