کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کاسه سر شد سفال و دیده گریان همان

    تن به کویت خاک گشته ناله و افغان همان

    دل نماند ز آتشی جان شیرینم هنوز

    جامه جان چاک گشته اشک در دامان همان

    آب شد در چشمه سنگ و سنگ شد در کوه آب

    خوی عاشق همچنان ، دل سختی خوبان همان

    کافر از آتش پرستی رفت و آتش را نشاند

    بت پرستیّ من و سوز دل بریان همان

    گر ترا نسبت کنم با مهرو مه باشد خطا

    چون تو افزونی ز مهرو از مه تابان همان

    گل ز بستان رفت و بلبل از فغان خاموش شد

    عاشق رویت همان و ناله و افغان همان

    دل زجور او خراب و او ز حالش بی خبر

    مملکت ویران شد و بیغوری سلطان همان

    به نخواهد گشت عالم زانکه گر گریم بسی

    بخت من باشد همان بد مهری دوران همان

    هر زمانش شربتی دیگر مفرما ای طبیب

    چونکه باشد محیی دل افگار را درمان همان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha