کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه چندانی گنه کارم که شرح آن توان دادن

    خداوندا بروی من نیاری وقت جان دادن

    خداوندا مرا بستان ز شیطان هوای نفس

    چه حاصل نامرادی را به دست دشمنان دادن

    دم آخر من ایمان را بتو خواهم سپرد از دل

    که کارتست مرا از غارت شیطان امان دادن

    خدایا دوستان را چو به فضل خود کنی مهمان

    به کلب کوی خود آندم توان یک استخوان دادن

    بیامرز آخرعمرم که از لطف و کرم باشد

    که در آخر دمی آب لبت با تشنگان دادن

    سرخاکم گواهی ده به نیکی کز نکوئی هاست

    پس از مردن به نیکوئی گواهی بر بدان دادن

    نمی بینم ترا ،از تو همی بینم من عاصی

    خلاصی از عذاب این جهان وآن جهان دادن

    از آن برکنده ام دل را زهر چه غیرتوست ای دوست

    که جان را وقت جان دادن به آسانی توان دادن

    منم مفلس ترین خلق و تو وعده کرده ای یا رب

    که خواهم گنج رحمت را به دست مفلسان دادن

    به قعر دوزخم جا ده به چندان کز گنه بالله

    من بد را دریغست جای در صدر جنان دادن

    غذای محیی در دنیا بجز خون جگر نبود

    که دارد ضعف دل او را کباب خون چکان دادن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha