عبدالقادر گیلانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۶ - طلب آمرزش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه چندانی گنه کارم که شرح آن توان دادن خداوندا بروی من نیاری وقت جان دادن خداوندا مرا بستان ز شیطان هوای نفس چه حاصل نامرادی را به دست دشمنان دادن دم آخر من ایمان را بتو خواهم سپرد از دل که کارتست مرا از غارت شیطان امان دادن خدایا دوستان را چو به فضل خود کنی مهمان به کلب کوی خود آندم توان یک استخوان دادن بیامرز آخرعمرم که از لطف و کرم باشد که در آخر دمی آب لبت با تشنگان دادن سرخاکم گواهی ده به نیکی کز نکوئی هاست پس از مردن به نیکوئی گواهی بر بدان دادن نمی بینم ترا ،از تو همی بینم من عاصی خلاصی از عذاب این جهان وآن جهان دادن از آن برکنده ام دل را زهر چه غیرتوست ای دوست که جان را وقت جان دادن به آسانی توان دادن منم مفلس ترین خلق و تو وعده کرده ای یا رب که خواهم گنج رحمت را به دست مفلسان دادن به قعر دوزخم جا ده به چندان کز گنه بالله من بد را دریغست جای در صدر جنان دادن غذای محیی در دنیا بجز خون جگر نبود که دارد ضعف دل او را کباب خون چکان دادن عبدالقادر گیلانی