کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تیر او پیوسته میخواهم که آید سوی دل

    لیک میترسم، شود پیوسته در پهلوی دل

    دل ز من گم گشت اکنون روزگاری شد که غم

    گرد کویش دربدر گردد به جست و جوی دل

    گل رخان را باید از غنچه وفا آموختن

    کو به بلبل تا دم آخر نماید روی دل

    گر سگ کویش کند دیوانگی نبود عجب

    چون دل من همدمش بود و گرفته خوی دل

    آتش از غیرت زنم خلوت سرای سینه را

    گربود آنجا به جز درد تو هم زانوی دل

    ای پری رویان دل محیی بدست آرید باز

    ورنه تا محشر نخواهد کرد ،گفت و گوی دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha