کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مونسم یار است اندر تنگنای گور تنگ

    عاشقان ، در دوجهان ما را بس است این نام و ننگ

    آتش دوزخ بسوزد از حرارتهای عشق

    عاشق سوزان کند در دوزخ ار یک دم درنگ

    آن چه نوری بود آیا کو به کوه طور تافت

    رفت از او موسی ز هوش و پاره پاره گشت سنگ

    هیچ دانستی که با یونس در این دریا چه کرد

    کاو رفیق و مونس او بود در بطن نهنگ

    حسن یوسف ازکجا بوده است کو دل می ربود

    از مسلمانان شهر مصر و کفار فرنگ

    هست باغ او درخت میوه در وی صدهزار

    یک طرف آن میوه ها را چیده اندر تنگ تنگ

    گرجمال حق تعالی آرزو دارد کسی

    گو برو آئینه دل را بزن صیقل ز زنگ

    مشتری از لطف تو بسیارو از قهر تو کم

    زانکه هر مردی نیاید پیش صف در روز جنگ

    چیز دیگر هست با هر روز اندر کائنات

    آن به دست کیست بنگر اندر آنکس زن تو چنگ

    من زبان قال دارم او زبان حال را

    از دل مجروح نی بشنو تو نی از نای و چنگ

    خورده ام می چشم مخمورم ببین و سر در آر

    کو خمار باده دارد نیست او مخمور بنگ

    ریخت ساقی جام باده در دهان جان محیی

    کم نشد مستیّ آن می از دل او هیچ رنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha