کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه دردآلود مردم جان جانها را بسوخت

    سینه مجروح هر مجنون و شیدا را بسوخت

    درجگرهای کباب این آه من زد آتشی

    آه زین آه جگرسوزی که دلها را بسوخت

    بامدرّس گفتم از سوز دل خود شمّه ای

    آتشی افتاده درجانش سراپا را بسوخت

    پیش یوسف گر رسی روزی بگو ای عزیز

    آتش عشق تو سرتا پا زلیخا را بسوخت

    نو بهاران اشک ریزان جانب صحرا شدم

    آه گرمم سبزه های کوه و صحرا رابسوخت

    محیی نادان است کان یاران به غفلت می روند

    خرقه و تسبیح و مسواک و مصلّا را بسوخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha