کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دست درافشان چو زی تیغ درفشان آورد

    نسر گردون را به خوان تیغ مهمان آورد

    گرز او در قلعهٔ البرز زلزال افکند

    چتر او در قبهٔ افلاک نقصان آورد

    گر نبات از دست راد او نما یابد همی

    ز آب حیوان مایه در ترکیب حیوان آورد

    نیزهٔ چون مارش از بر چرخ ساید نیش او

    ماهی گردون به دندان مزد دندان آورد

    هم به تیر و هم به تدبیر ار بخواهد هر زمان

    بر سر خوان، بچهٔ سیمرغ بریان آورد

    هشت خلد مجلسش را نه فلک ده یازده

    پنج وقت ار چار بنیاد خراسان آورد

    بس نپاید تا کمینه چاکر از درگاه او

    تاجش از بغداد و سر بهر صفاهان آورد

    همچنان باشد که تاجی بر سر سلطان نهد

    هر که زی او خلعتی از تخت سلطان آورد

    خود بهین سلطانی او دارد که سلطان قدر

    هر زمان پیشش سر اندر خط فرمان آورد

    تا چه افزاید سلیمان را که بادی از هوا

    پر مرغی را به تحفه زی سلیمان آورد

    باد را زو رخصه بادا تا ز خاک درگهش

    توتیای چشم خاقانی به شروان آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha