کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ایام خط فتنه به فرق جهان کشید

    لن‌تفلحوا به ناصیهٔ انس و جان کشید

    دل‌ها به نیل رنگ‌رزان درکشید از آنک

    غم داغ گازرانه بر اهل جهان کشید

    بر بوی یک نفس که همه ناتوانی است

    ای مه چه گویی این همه محنت توان کشید

    هربار غم که در بنهٔ غیب سفته بود

    دست قضا به بنگه آخر زمان کشید

    آزاده غرق غصه و سفله ز موج غم

    آزاد رست و رخت امان بر کران کشید

    دریاست روزگار که هر گوش ماهیی

    افکند بر کنار و صدف در میان کشید

    بس دل که چرخ سای و ستاره فسای بود

    چرخش کمین گشاد و ستاره کمان کشید

    روز جهان کرا نکند دیدن ای فتی

    خورشید چشم شب پره را میل از آن کشید

    از پای پیل حادثه‌وار است و دست برد

    هرکس که اسب عافیتی زیر ران کشید

    خاقانیا نه طفلی ازین خاک توده چند

    مرد آنکه خط نسخ بر این خاکدان کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha