کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صورت نمی‌بندد مرا کان شوخ پیمان نشکند

    کام من اندر دل شکست امید در جان نشکند

    از خام کاری خوی او افغان کنم در کوی او

    گر شحنهٔ بدگوی او در حلقم افغان نشکند

    گفتار من باد آیدش، خون ریختن داد آیدش

    گر رنج من یاد آیدش عهد من آسان نشکند

    تا هجر او سوزد جگر از صبر چون سازم سپر

    دانی که دانم این قدر کز موم سندان نشکند

    زد نوک ناوک بر دلم تا خسته شد یک سر دلم

    هم راضیم گر در دلم سرهای پیکان نشکند

    آن را که در کار آورد کارش ز رونق چون برد

    کان کو به جان گوهر خرد حالی به دندان نشکند

    زان غمزهٔ کافر نشان ای شاه شروان الامان

    آری سپاه کافران جز شاه شروان نشکند

    خاقانی ار خود سنجر است در پیش زلفش چاکر است

    گر صبر او صد لشکر است الا به مژگان نشکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha