کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جوی سلامت کس آبی نبیند

    رخ آرزو بی‌نقابی نبیند

    نبیند دل آوخ به خواب اهل دردی

    که در دیدهٔ بخت خوابی نبیند

    همه نقب دل بر خراب آید آوخ

    چرا گنجی اندر خرابی نبیند

    اگر عالم خاک طوفان بگیرد

    دل تشنه الا سرابی نبیند

    کسی برنیارد سر از جیب دولت

    که در گردن از زه طنابی نبیند

    دل افسرده مانده است چون نفسرد دل

    که از آتش لهو تابی نبیند

    رطب سبز رنگ است کی سرخ گردد

    که آب مه و ماه آبی نبیند

    همه عالم انصاف جویند و ندهند

    از این جا کس انصاف یابی نبیند

    اگر سال‌ها دل در داد کوبد

    بجز بانگ حلقه جوابی نبیند

    چو موقوف رزق است عمر آن نکوتر

    که رزق آمدن را شتابی نبیند

    جهان کشت زرد وفا دارد آوخ

    کز ابر کرم فتح بابی نبیند

    به ترک سخن گفت خاقانی ایرا

    طراز سخن را بس آبی نبیند

    نگوید عزل و آفرین هم نخواند

    که معشوق و مالک رقابی نبیند

    لسان الطیورش فرو بست ازیرا

    جهان را سلیمان جنابی نبیند

    بسا آب کافسرده ماند به سایه

    که بالای سر افتابی نبیند

    بسا تین که ضایع شود در بساتین

    کز انجیر خواران غرابی نبیند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha