کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی ار صاف نیست، زان دردی

    قدحی ده، که خواب من بردی

    نیست صافی، مهل که جوش کنم

    جام دردم بده، که نوش کنم

    صف پیشینه صافها خوردند

    درد دردی به من رها کردند

    درد دل را به درد بنشانم

    درد بهتر که درد برجانم

    اقتضای زمان ما اینست

    چه توان کرد ؟ از آن ما اینست

    گر چه آن دوستان ز دست شدند

    خنک آنان که زود مست شدند!

    دلم از جان خویش سیر آمد

    دور او بیش ده، که دیر آمد

    مست بگذار در بیابانش

    شب چو بیگه شود بخوابانش

    جایش این به که جای خوابی هست

    ور خمارش کند شرابی هست

    روز مرگ ار به حال بد باشم

    بده این جام، تا به خود باشم

    چون اجل در کشد به خود تنگم

    بنه این جام بر سر سنگم

    تا چو آید دل از دهان بر لب

    جام بر کف رویم و جان بر لب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha