کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یارب، این نوبر نو آیین را

    زادهٔ عقل و دادهٔ دین را

    به تراز قبول نوری بخش

    خاطرم را ازو سروری بخش

    توشهٔ راه هوشمندان کن

    قسمت مردم سخندان کن

    به رخش تازه‌دار جانم را

    شرمساری مده روانم را

    روی او را به چشم بد منمای

    به رخش چشم بی‌هنر مگشای

    بر دل اهل ذوق راهش ده

    وز قبول نفوس جاهش ده

    زو بر انداز پردهٔ پوشش

    تا چو گوهر کنند در گوشش

    مرسان باد حاسدش به ترنج

    همچو گنجش رها مکن در کنج

    جام جم را ز عکس او ده شرم

    مجلس عاشقان بدو کن گرم

    جلوه‌ای ده ز رونق و نورش

    خاصه در دستگاه دستورش

    شهرتش ده به کنیت سامی

    مهلش در خمول گم‌نامی

    مدهش جز به دست خوشخویان

    گوش دارش ز سنگ بدگویان

    در جهانش به لطف گردان کن

    روزی دست شیرمردان کن

    گر درو سهو یا خطایی هست

    تو ببخشای چون عطایی هست

    ناظران را ازو حیاتی بخش

    اوحدی نیز را نجاتی بخش

    دل او را به ذکر عادت کن

    کار او ختم بر سعادت کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha