کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرشدی را ملامتی افتاد

    در مریدان قیامتی افتاد

    به خصومت میان فرو بستند

    وز پی خصم او برون جستند

    زان مریدان یکی که داناتر

    به فنون هنر تواناتر

    در تحمل ز بس تمام که بود

    بنجنبید از آن مقام که بود

    حاضری چون دلش شکیبا دید

    از وی آن حال را نه زیبا دید

    گفت: حقی که در شمار آید

    این چنین روز را به کار آید

    آنمریدش جواب داد که: باش

    دل خویش و درون ما مخراش

    شیخ را از من این نباشد چشم

    بر من از خامشی نگیرد خشم

    رنج او چون هبا توان کردن

    خرقه دیگر قبا توان کردن

    باز چون تخم فتنه پاشد شیخ

    با مریدان چه کرده باشد شیخ؟

    تا کسی راسخ و امین نبود

    لایق صحبتی چنین نبود

    گر تو خواهی که کار دین سازی

    بار دنیی ز خود بیندازی

    نقش لوح خودی چو بتراشی

    قلمش رخ نهد به جماشی

    گر کند بر تو بی‌ادب انکار

    تو بکوش و ادب نگه میدار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha