کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شرم دار، ای پدر، ز فرزندان

    ناپسندیده هیچ مپسند آن

    با پسر قول زشت و فحش مگوی

    تا نگردد لئیم و فاحشه گوی

    تو بدارش به گفتها آزرم

    تا بدارد ز کرده‌های تو شرم

    بچهٔ خویش را به ناز مدار

    نظرش هم ز کار باز مدار

    چون به خواری برآید و سختی

    نکشد محنت و زبون بختی

    کارش آموز، تا شود بنده

    جور کن، تا شود سر افگنده

    مدهش دل، که پهلوان گردد

    تو شوی پیر و او جوان گردد

    گر کمانش خری، چو تیر شود

    ور کمر یافت، خود اسیر شود

    ننشیند، سفر کند ز برت

    بگدازد ز هجر خود جگرت

    هر دم آید به روی او خطری

    هر زمان آورند ازو خبری

    مادر از اشتیاق او میرد

    پدر اندر فراق او میرد

    چون هوس کرد پنجه و کشتیش

    گر اجازت دهی همی کشتیش

    یا به جنگیش برند و سر بدهد

    یا شود دزد مال و زر بنهد

    گر چه فرزند کشتهٔ تو بود

    این بلا دست‌رشتهٔ تو بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha