کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ذکر بیفکر علم بی‌عملست

    دل بیعشق چشم پر سبلست

    حلقهٔ ذکر حلقهٔ دل تست

    گلهٔ ما ز حلق پر گل تست

    ذکر در دل چو جای کردو نشست

    بانگ خواهی بلند و خواهی پست

    آنکه نامش همیبری شنواست

    گر نداری فغان و نعره رواست

    وآنکه سر حروف می‌داند

    بی‌زبان و حروف میخواند

    نتوانش سپاس، فکر آنست

    حاضرش میشناس، ذکر آنست

    لال گردی و گنگ ارین دانی

    ور ندانی، کرا همی خوانی؟

    آنکه او را نه آشنایی تو

    به کدامش زبان ستایی تو؟

    دل نادان ز کار سست آید

    دم ز دانش زنی درست آید

    هیچ دانی که رویت اندر کیست؟

    چو ندانی خروش بیهده چیست؟

    دل غایب به بانگ محتاجست

    که چو حاضر شود به معراجست

    چو دلت با زبان نشد هم عهد

    زشت باشد به ذکر کردن جهد

    یار باید دل و زبان باهم

    تا توان زد ز نام پاکش دم

    دل چو پر نقش و رنگ باشد و بوی

    به زبان هر چه بایدت میگوی

    در دلت دار و گیر تاراجست

    زان به تلقین پیر محتاجست

    پیر داند که کیست لایق ذکر؟

    هر کسش چون ادا کند بی‌فکر؟

    همه را گر به ذکر بنشانی

    نرهی هرگز از پیشمانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha