به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
باده کم خور، خرد به باد مده
خویش را یاد او به یاد مده
هوش یار تو به، که بیهوشی
هوشیاری تو، باده کم نوشی
می بتونت کشد سر از بستان
بنگ رویت کند به گورستان
باده در خیک و بنگ در انبان
گر نه دیوانهای مشو جنبان
خیک و انبان به خوک و سگ بگذار
خوک گندیده و سگ مردار
می سرخت نمد به دوش کند
بنگ سبزت گلیم پوش کند
دل سیاهی دهند و رخ زردی
بهل این سبز و سرخ، اگر مردی
بنگت آن اشتها دهد به دروغ
که چو ماء العسل بلیسی دوغ
می چنانت کند به نادانی
که بز ماده را پری خوانی
هر سقط کز جهان برو خندند
این دو دلاله شان فرو بندند
بنگ در بر کشد به زنجیرت
گر نباشد مویز و انجیرت
خوردن آب گرم وسبزهٔ خشک
خون بسوزاندت چو نافهٔ مشک
بهل آن آب را، که تر گردی
مخور این سبزه را، که خر گردی
آب گندیده، خاک پوسیده
در تو چون نفس و روح دو سیده
ترکشان کن، که دشمنان بدند
زانکه این هر دو دشمن خردند
بت پرستی ز میپرستی به
مردن غافلان ز مستی به
جود نیکست وجود مستان بد
هوشیاری ز مست مستان بد
مست نادم شود به هشیاری
تو ز مستان طمع چه میداری؟
گر چه در هر دو وضع و رفعی نیست
هم شراب ای پسر، که نفعی نیست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.