به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
که عهدت همچو عشقم پایدارست
دلم رفت و ز تو کاری نیامد
مرا با این فضولی خود چه کارست
چو گویم بوسهای گویی که فردا
کرا فردای گیتی در شمارست
به بند روزگارم چند بندی
سخن خود بیشتر در روزگارست
به عهدم دست میگیری ولیکن
که میگوید که پایت استوارست
ترا با انوری زین گونه دستان
نه یکبار و دوبارست و سه بارست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.