کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز دوش آن صنم باده‌فروش

    شهری از ولوله آورد به جوش

    صبحدم بود که می‌شد به وثاق

    چون پرندوش نه بیهش نه به هوش

    دست برکرده به شوخی از جیب

    چادر افکنده ز شنگی بر دوش

    دامن از خواب کشان در نرگس

    دام دلها زده از مرزنگوش

    لاله‌اش از آتش می پروین پاش

    زهره‌اش از باد سحر سنبل‌پوش

    پیشکارش قدح باده به دست

    او یکی چنگ خوش اندر آغوش

    راهوی کرده بعمدا پرده

    تا بود پرده درو پرده نیوش

    طلع الصبح علی اسعد فال

    آن کش فتنه‌کش آفت‌کوش

    بم سه تا در عمل آورده چنانک

    میر عالم نشنیدست به گوش

    قول این صوت چنان مطرب او

    وای اگر شهر برآشفتی دوش

    ای بسا شربت خون کز غم اوی

    دوش گشتست بر آوازش نوش

    روستایی بچه‌ای شهر بسوخت

    کس در این فتنه نباشد خاموش

    گر شبی دیگر از این جنس کند

    درگه میر خراسان و خروش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha