کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یارم تویی به عالم یار دگر ندارم

    تا در تنم بود جان دل از تو برندارم

    دل برندارم از تو وز دل سخن نگویم

    زان دل سخن چه گویم کز وی خبر ندارم

    دارم غم تو دایم با جان و دل برابر

    زیرا که جز غم تو چیزی دگر ندارم

    هر ساعتی فریبم دل را به عشوهٔ تو

    گویی که عشوهٔ تو یک یک ز بر ندارم

    گفتی که صبر بگزین تا کام دل بیابی

    صبر از چنان جمالی نشگفت اگر ندارم

    صبرم چگونه باشد از عشق ماهرویی

    کاندر زمانه کس را زو دوستر ندارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha