کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    معشوق دل ببرد و همی قصد دین کند

    با آشنا و دوست کسی این‌چنین کند

    چون در رکاب عهد و وفا می‌رود دلم

    بیهوده است جور و جفا چند زین کند

    دل پوستین به گازر غم داد و طرفه آنک

    روز و شبم هنوز همی پوستین کند

    گوید که دامن از تو و عهد تو درکشم

    تا عشق من سزای تو در آستین کند

    از آسمان تا به زمین منت است اگر

    با این و آن حدیث من اندر زمین کند

    چیزی دگر همی نشناسم درین جز آنک

    باری گمان خلق به یک ره یقین کند

    بریخ نوشت نام وفا کانوری چرا

    نامم ز بهر مرتبه نقش نگین کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha