کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق تو قضای آسمانست

    وصل تو بقای جاودانست

    آسیب غم تو در زمانه

    دور از تو بلای ناگهانست

    دستم نرسد همی به شادی

    تا پای غم تو در میانست

    در زاویهای چین زلفت

    صد خردهٔ عشق در میانست

    این قاعده گر چنین بماند

    بنیاد خرابی جهانست

    با حسن تو در نوالهٔ چرخ

    رخسارهٔ ماه استخوانست

    وز عافیتی چنین مروح

    در عشق تو عمر بس گرانست

    با آنکه نشان نمی‌توان داد

    کز وصل تو در جهان نشانست

    دل در غم انتظار خون شد

    بیچاره هنوز در گمانست

    گفتم که به تحفه پیش وعده‌اش

    جان می‌نهم ار سخن در آنست

    دل گفت که بر در قبولش

    هرچه آن نرود به دست جانست

    بازار سپید کاری تو

    اکنون به روایی آنچنانست

    کانجا سر سبز بی‌زر سرخ

    چون سیم سیاه ناروانست

    زر بایدت انوری وگر نیست

    غم خور که همیشه رایگانست

    بی‌مایه همی طلب کنی سود

    زان گاهی سود و گه زیانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha