کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشسته بود روزی پیرِ اصحاب

    ز پنداری و شهرة پیشِ محراب

    درآمد از در مسجد یکی زال

    ولی همچون الف با قدِّ چون دال

    بدو گفتا که در عین هلاکی

    پلیدی می‌کنی دعویِ پاکی

    بدین شیخی شدی مغرور اصحاب

    برون آی ای جُنُب از پیشِ محراب

    بسوز از عشق خود را ای گرامی

    وگر نه زاهدی باشی ز خامی

    ز زاهد پختگی جستن حرامست

    که زاهد همچو خشت پخته خامست

    ز سوز و اشک عاشق همچو شمعست

    ازان دراشک و سوز خویش جمعست

    ازان باشد همه شب اشک و سوزش

    که خواهد بود کُشتن نیز روزش

    چو اشک و سوز و کُشتن شد تمامش

    برآید کُشتهٔ معشوق نامش

    شود در پرده هم دم هم نفس را

    نماند کار با او هیچ کس را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha