به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بکوئی می فرو شد عیسی پاک
جهودانش بسی دشنام بی باک
بدادند و خوشی آن پاک زاده
دعا میگفتشان روئی گشاده
یکی گفتش نمیکردی پریشان
ز دشنام و دعاگوئی بر ایشان؟
مسیحش گفت هر دل جان که دارد
از آن خود کند خرج آن که دارد
ترا نقدی که در دریای جانست
اگر موجی زند از جنسِ آنست
ولیکن تا دم آخر نیاید
ترا نقد درون ظاهر نیاید
محکّ جانِ مردان آن زمانست
که اعمی آن زمان صاحب عیانست
غم فردا ترا امروز باید
دلت از خوفِ آن جانسوز باید
بباید هر دمت صد بار مردن
که بتوانی تو این وادی سپردن
اگر از ابر بارد بر توآتش
تو میباید که باشی در میان خوش
اگر در وقتِ جان دادن خوش آئی
بمعنی گرمتر از آتش آئی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.