عطار نیشابوری
بخش چهاردهم
(۱۸) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکوئی می فرو شد عیسی پاک جهودانش بسی دشنام بی باک بدادند و خوشی آن پاک زاده دعا می گفتشان روئی گشاده یکی گفتش نمی کردی پریشان ز دشنام و دعاگوئی بر ایشان؟ مسیحش گفت هر دل جان که دارد از آن خود کند خرج آن که دارد ترا نقدی که در دریای جانست اگر موجی زند از جنسِ آنست ولیکن تا دم آخر نیاید ترا نقد درون ظاهر نیاید محکّ جانِ مردان آن زمانست که اعمی آن زمان صاحب عیانست غم فردا ترا امروز باید دلت از خوفِ آن جانسوز باید بباید هر دمت صد بار مردن که بتوانی تو این وادی سپردن اگر از ابر بارد بر توآتش تو می باید که باشی در میان خوش اگر در وقتِ جان دادن خوش آئی بمعنی گرم تر از آتش آئی عطار نیشابوری