به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مگر شد ناگهی دزدی گرفتار
ز گرد راه بردندش سوی دار
امان میخواست از عجز و نیازی
که ریزد آب و بگزارد نمازی
که یا رب در چنین وقتی وجائی
که میبینم بهر موئی بلائی
ببین تاتیغِ قهرت بر سر دار
چه میآرد برویم آخر کار
تو از قهرم چنین حیران گرفته
من از مهر تو ترک جان گرفته
چنینم من که گفتم تو چنانی
کنون جان میدهم دیگر تو دانی
چنین ده جان اگر جان میدهی تو
وگرنه عمر تاوان میدهی تو
اگر خونت زند از قهر او جوش
مکن هرگز بلطف او را فراموش
سبک رو چون گرانجانی زره نیست
بشادی زو که غم رادستگه نیست
عروسی جهان ماتم نیرزد
که صد شادی او یک غم نیرزد
چو خواهد کرد گردونت پیاده
سواری را بکن ابرو گشاده
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.