کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مگر سلطان دین محمود یک روز

    ایاز خویش را گفت ای دلفروز

    کرا دانی تو از مه تا بماهی

    که ازمن بیش دارد پادشاهی

    غلامش گفت ای شاه جهاندار

    منم در مملکت بیش از تو صد بار

    چو ملکم این چنین زیر نگین است

    چه جای ملکت روی زمین است

    پس آنگه شاه گفت آن نازنین را

    که ای بنده چه حجّت داری این را

    زبان بگشاد ایاز و گفت ای شاه

    چه می‌پرسی چو زین رازی تو آگاه

    اگرچه پادشاهی حاصل تست

    ولیکن پادشاه تو دل تست

    دل تو زیرِ دست این غلامست

    مرا این پادشاهی خود تمامست

    توئی شاه و دلت شاه تو امروز

    ولی من بر دل تو شاه پیروز

    فلک را رشک می‌آید ز جاهم

    که من پیوسته شاه شاه خواهم

    چه گرملک تو ملکی مطلق آمد

    ولی ملک ایازت بر حق آمد

    چو اصل تو دلست و دل نداری

    بگو تا مملکت را بر چه کاری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha