کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بود دو تن را دو درخت کهن
    حاسد و محسود بدند آن دو تن
    خواست شبی حاسد شوریده بخت
    قطع ز محسود نماید درخت
    جست یکی اره کش تیشه زن
    گفت درختی است فلانجا زمن
    زود برو قطع کن از ریشه‌اش
    ریشه بر آور ز دم تیشه‌اش
    آن شجر پیر فکن ای جوان
    باز بیا اُجرت زحمت ستان
    داد نویدش بسی و ره نمود
    سوی درختی که ز محسود بود
    او بشب تیره روان شد براه
    راه غلط کرد و برفت اشتباه
    مقترن‌ آمد به درخت حسود
    قافیه را باخت که این آن نبود
    الغرض افکند ز پا آن شجر
    با کشش اره و ضرب تبر
    باز بیامد بر حاسد چو باد
    گفت کرم کن که درخت اوفتاد
    داد بوی اجرت و دلشاد شد
    ساعتی از قید غم آزاد شد
    رفت شب و روز پدیدار گشت
    خفته بدان فتنه و بیدار گشت
    یک تنش‌ آمد ز محبان ببر
    داد از آن واقعه بر وی خبر
    گفت درخت تو بریدند دوش
    زین سخنش رفت ز سر عقل و هوش
    بافت چه رخ داده از آن مات شد
    مات همانا ز مکافات شد
    کفت ملامت به خود و این سخن
    ورد زبان ساخت بهر انجمن
    ای که ستم بر دگران میکنی
    تیشه تو بر ریشه خود می‌زنی
    آری اگر راه به وحدت بریم
    ما همه در اصل ز یک گوهریم
    با هم اگر نیک و اگر بد کنیم
    هرچه کنیم آن همه با خود کنیم
    پند صغیر است در شاهوار
    ساز بگوش دل خود گوشوار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha