کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزشتی کرد تسخر عیب‌جوئی
    که از خوبی نداری آبروئی
    تو را حق کرده محروم از ملاحت
    ز اعضای تو میریزید قباحت
    بهر عضو نو عیبی آشکار است
    ز دیدارت نگاه اندر فرار است
    ملاقات تو افزاید کدورت
    گریز از چون توئی باشد ضرورت
    نگفت ار من همه عیبم سراپا
    در این صورت نباشم چون تو رسوا
    ترا یک عضو بد در کار باشد
    کزان کارت بسی دشوار باشد
    بخوبی گر سرا پا همچو جانی
    پسند کس نئی چون بد زبانی
    چو عیب نقش می‌گویی به هُش باش
    که گویی در حقیقت عیب نقاش
    صغیر از عیب جوئیها حذر کن
    گرت چشمی بود در خود نظر کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha