ای که آزردن خلقت کار است
هم مکافات تو آن آزار است
هرچه خواهی تو برای دگران
میرسد بهر تو از غیب همان
گر توانی به خلایق ز وفا
باز کن راه کرم باب عطا
زر بده نان برسان یاری کن
مهربان باش و وفاداری کن
گاه اندرز بهم ساز قرین
سخن تلخ و بیان شیرین
تلخ اگر فرع محبت باشد
سر بسر شهد و حلاوت باشد
تو اگر شاه و اگر درویشی
دان که پا بست صفات خویشی
صفت نیک عزیزت سازد
خوی بد از نظرت اندازد