تعالی الله از نیمهٔ ماه شعبان
که شد از شرف مطلع نور یزدان
مهی تافت کش بنده شد مهر تابان
بزد سروری خیمه در ملک امکان
*****
که امکان بود در کمندش مقید
*****
در این روز موسی عقلست شیدا
همی نور تابد بطور سویدا
در این روز شد کنز مخفی هویدا
در این روز حق گشت از پرده پیدا
*****
زهی روز فیروز مسعود اسعد
*****
در این روز نوعی بود شادمانی
زمینی بوجد است چون آسمانی
عیانی به رقص آمده چون نهانی
چه روز است این روز فیروز دانی
*****
بود مولد مهدی آن سر سرمد
*****
در این روز نبود نشاط اختیاری
که هست از نهیب فرح غمفراری
همه ممکناتند در عشرت آری
لسان تکون پی حق گذاری
*****
بود گرم تمجید آن میر امجد
*****
جمالی شد امروز از پرده پیدا
که هستی شعاعی است زان روی زیبا
بود زیر حکمش ثری چون ثریا
بفرمان او بیستون گشته بر پا
*****
مر این طاق مینا و کاخ زبر جد
*****
به حق قائم است او به او ملک قائم
ز پاسش بود ملک اسلام سالم
به خلاق و خلق است محکوم و حاکم
قرینند او را همه خلق دائم
*****
به احسان بیمر به الطاف بیحد
*****
وجودی که بر ذات حق مظهر آمد
بدان شاه دور امامت سر آمد
خود این رتبه مخصوص آنسرور آمد
بشد حاصل از پرده چون او درآمد
*****
خداوند را آنچه میبود مقصد
*****
امیر اوست دیگر امیران عبیدش
مراد اوست دیگر مرادان مریدش
جز از جد او نیست شرع جدیدش
عجب نیست عمر شریف مدیدش
*****
بلی ظل حق است ممدود و ممتد
*****
هم او مقصد طالبان حقیقت
هم او رهبر ره روان طریقت
نه تنها ز احمد رسیدش ودیعت
که او وارث هر مقام و فضیلت
*****
رسل را ز آدم بود تا به احمد
*****
خط و خال آن مصدر دین و ایمان
زبور است و توریه و انجیل و فرقان
به هریک زلی و نبی اوست همشان
بود اندر آئینه او نمایان
*****
جمال علی و جمال محمد
*****
نمیگشتم ار بنده زین نکته غالی
خدایش همی خواندم از بی مثالی
زهی ذوالجلالی که از ذوالجلالی
چو حیدر مقیم مقامی است عالی
*****
چو احمد مر او را به عرش است مسند
*****
زهی میر افضل زهی شاه اکرم
که او را بود فرش ره عرش اعظم
چو نورش مکان یافت در صلب آدم
پی سجدهٔ او ز خلاق عالم
*****
به کروبیان آمد امر مؤکد
*****
تو را باید ای عاقل عافیتجو
که بر سوی او روی آری زهر سو
مکن زو تغافل مگردان از او رو
همین است آن قبله کز سجدهٔ او
*****
ابا کرد ابلیس و گردید مرتد
*****
شها گر چه من بندهٔ رو سیاهم
صغیرم ولی غرق بحر گناهم
همین بس که مدحت سرای تو شاهم
امید است عصیان ببخشد الهم
*****
ز درگاه رحمت نگردانم رد
*****
چو پنهانی از من تو ای سر ذوالمن
به صابر علی باشدم دیده روشن
که او در توفانیست بیریب و بیظن
به سوی تو گردید او رهبر من
*****
که بادا به تأیید یزدان مؤید