کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای نشسته بغلط یاد ز استاده کنی
    بایدت هم نظری جانب افتاده کنی
    چند و ناکی گله از قسم فرستاده کنی
    بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی

    *****
    خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

    *****
    ای مسافر تو از این شهر روان خواهی شد
    این عیان است که در خاک نهان خواهی شد
    عاقبت خاک قدوم دگران خواهی شد
    آخر الامر گل کوزه‌گران خواهی شد

    *****
    حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

    *****
    برو ای دیو دغا بر حیل خویش ملاف
    گرچه بر تخت سلیمان بنشستی خلاف
    تیغ باید بمیان ورنه چه حاصل ز غلاف
    تکیه بر جای بزرگان نتوان زد بگزاف

    *****
    مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

    *****
    ای که در مکتب دل صرف نکردی اوقات
    هرچه تحصیل نمودی همه اخبار روات
    خویش نشناختهٔی خط و نداری اثبات
    خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات

    *****
    مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی

    *****
    دیده چون در ره حق راه سپاری حافظ
    بقفای تو صغیر آمده باری حافظ
    یافتی عیش خدا داده تو آری حافظ
    کار خود گر بخدا باز گذاری حافظ

    *****
    ای بسا عیش که با بخت خدا داده کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha