کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنده را نسبت بمولا ز اعتقاد
    خود ولا باید کمند انقیاد
    زین سبب پیغمبر (ص) با اجتهاد
    نام خود و ان علی مولا نهاد

    *****
    یعنی اینجا بندگی باید ز جان
    نیست تنها کافی اقرار لسان

    *****
    بهر آنکس کز دل و جان دوست جوست
    خواست کارد مغز را بیرون ز پوست
    گفت هرکس را منم مولا و دوست
    ابن عم من علی مولای اوست

    *****
    یعنی ار ما را دو باشد جسم و اسم
    لیک یک روحیم پنهان در دو جسم

    *****
    آن نه مولا کز طمع تاری تند
    دست بندد بند بر پایت زند
    کیست مولا آنکه آزادت کند
    بند رقیت ز پایت بر کند

    *****
    این چنین مولا نبی یا خود ولی است
    یا محمد (ص) یا وصی او علی است

    *****
    نور ایمان مایه هر شادی است
    باعث آزادی و آبادی است
    چون بآزادی نبوت هادی است
    مؤمنان را ز انبیا آزادی است

    *****
    هر که آزادی گرفت از مصطفی
    بنده شد بر آستان مرتضی

    *****
    رهروان طی از سر این وادی کنید
    جان نثار مقدم هادی کنید
    ای گروه مؤمنان شادی کنید
    همچو سرو و سوسن آزادی کنید

    *****
    عشق حیدر معنی ایمان بود
    شادی و آزادی ما آن بود

    *****
    مژده‌ای یاران که کام جان رواست
    در فشان احمد بوصف مرتضی است
    کاروان مصر را رو سوی ماست
    بشنوید ای دوستان بانگ در است

    *****
    آنکه از این مصر معنی غافل است
    شهد در کامش چو زهر قاتل است

    *****
    چونکه بر پا عرصه محشر شود
    هم سخن با شیعیان حیدر شود
    شهر ما فردا پر از شکر شود
    شکر ارزان است ارزانتر شود

    *****
    چیست شکر ذوق دیدار علی
    استماع لحن و گفتار علی

    *****
    روز بازار است ای سودائیان
    خوان اکرام است ای یغمائیان
    در شکر غلطید ای حلوائیان
    همچو طوطی کوری صفرائیان

    *****
    چیست صفرا زرد روئی از حسد
    که چرا حیدر بدین منصب رسد

    *****
    شد علی مولا قرار اینست و بس
    شهر ما را شهریار اینست و بس
    نیشکر کوبید کار اینست و بس
    جان بر افشانید یار اینست و بس

    *****
    عاشقان را روز وصل آمد پدید
    چند باید محنت هجران کشید

    *****
    یار آمد یار ای اهل ولا
    خاک راهش دیده را بخشد جلا
    نقل بر نقلست و می‌بر می‌هلا
    بر مناره رو بزن بانگ صلا

    *****
    در غدیرخم پی انعام عام
    ساقی کوثر بکف بگرفته جام

    *****
    کفر از این موهبت دین می‌شود
    خاک رشک نافه چین می‌شود
    سرکه نه ساله شیرین می‌شود
    سنک مرمر لعل زرین می‌شود

    *****
    آری از این مژده اشیا سر بسر
    گرم وجد و حالتند از خشک و تر

    *****
    ریگ هامون جمله چون صاحب فنان
    در ترنم متفق با مؤمنان
    آفتاب اندر فلک دستک زنان
    ذره‌ها چون عاشقان بازی‌کنان

    *****
    نور بلغ تافت بر ختم رسل
    عالمی شد غرق نور از جزء و کل

    *****
    پرده‌ها را عشق منشق می‌کند
    سروحدت را محقق می‌کند
    چشم دولت سحر مطلق می‌کند
    روح شد منصور اناالحق می‌کند

    *****
    آنکه فانی گشت در عشق علی
    گر انا الحق گفت حق گوید بلی

    *****
    چون علی را حق چنین تشریف داد
    نیست غم گر مدعی محزون فتاد
    تو بحال خویشتن می‌باش شاد
    تا بیابی در جهان جان مراد

    *****
    حزن او را و تو را شادی رواست
    حب و بغض مرتضی را این جزاست

    *****
    گشت قائد گر حسودی حیله‌گر
    همرهان را برد با خود در سقر
    گر خری را می‌برد رو به ز سر
    گو ببر تو خر مباش و غم مخور

    *****
    پندهای مولوی را در پذیر
    گوش جان بگشا به تضمین صغیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha