و هُوَ مولانا حسن بن محمد. مولد و منشاء ایشان دیار مذکور. و به صفات حمیده در آن دیار مشهور است و در عنفوان شباب علوم عربیه و ادبیه را از فضلا و علمای معاصرین اکتساب فرموده. و مراحل سلوک نیز پیموده. به صحبت مشایخ و اکابر زمان رسیده و مؤانست ایشان را گزیده. صحبتش اتفاق نیفتاده بعضی از اشعارش شنیده شد و از آن جمله است:
هرکه خواهد زغم هردو جهان آزادی
گو بیا و قدحی نوش ز میخانهٔ ما
افسانهٔ غمم دل خلقی کباب کرد
خوشدل کسی که گوش به این داستان نداد
ز چشمم میرسد پیک خدنگم دمبدم بر دل
نداند چشم اوبا دل چه رازی در میان دارد
ز چل سال ورع طرفی نبستم
شوم یک اربعین هم مست بی باک
ما سر به گریبان خجالت به در دوست
زاهد شده مغرور که ما از اهل بهشتیم
حسن تو و من پرتوی از حسن وجوبست
گر ازره امکان نگری یک سره زشتیم
همای قدسم و از آشیان خویش پریدم
به شوق گوشهٔ بام تو و بدان نرسیدم
شکوفه جوروثمر دشمنی و برگ جدایی
توای نهال محبت خدا کند که نرویی