اسمش علیرضا و از طایفهٔ ذوالعلا. موطنش قلعهٔ عسکر در بردسیر مِنْبلوکات کرمان و مرید العارف باللّه رونق علی شاه بود و فقیر او را ملاقات نمود و این رباعیات از اوست:
یاری که به نیرنگ و فسون مشهور است
وز دیدهٔ اهل حس رخش مستور است
کوران نشناسند جمالش ورنه
صاحب نظران را همه جا منظور است
مست می عشق تو ز کس بیمش نیست
بیهوشِ تو از میر و عسس بیمش نیست
آن را که هوای لعل شیرین کس است
از شورش و غوغای مگس بیمش نیست