به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجد همگر

مجد همگررباعی هاشمارهٔ ۳۵۶: نه مهر تو از دلم به در خواهد شد

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نه مهر تو از دلم به در خواهد شد
نه بی رخ تو روز به سر خواهد شد
نه زاری و صبر کارگر خواهد شد
زنهار اگر چنین به سر خواهد شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵۵: تا میل دلت به کین پرستی باشد 2شمارهٔ ۳۵۶: نه مهر تو از دلم به در خواهد شد 3شمارهٔ ۳۵۷: گردون که بدیهاش جوی کاست نشد 4شمارهٔ ۳۵۸: کو جان که ز بیداد فلک خسته نشد 5شمارهٔ ۳۵۹: در دل نفسی یاد تو گردیده نشد 6شمارهٔ ۳۶۰: یارم به تفرج چمن بیرون شد 7شمارهٔ ۳۶۱: بر تو به جوانی دلم من مفتون شد 8شمارهٔ ۳۶۲: بر نام تو چون نام رهی املی شد 9شمارهٔ ۳۶۳: از بسکه رخ نامه به خون تر می شد 10شمارهٔ ۳۶۴: بر یاد رخ و قد تو ای سرو بلند 11شمارهٔ ۳۶۵: غصنی چو فروع شرع را سایه فکند 12شمارهٔ ۳۶۶: گر برسر آتشم نشانی چو سپند 13شمارهٔ ۳۶۷: پستم کردی به محنت ای چرخ بلند 14شمارهٔ ۳۶۸: گریانم از اندوه و عدو بر من چند 15شمارهٔ ۳۶۹: ای شاه چگونه ای در آن خاک نژند 16شمارهٔ ۳۷۰: ای همچو سلیمانت سر و تاج بلند 17شمارهٔ ۳۷۱: ایزد چو نهان من و تو می داند 18شمارهٔ ۳۷۲: در جعبه روزگار یک تیر نماند 19شمارهٔ ۳۷۳: گر خواب خوش است عق مرگش خواند 20شمارهٔ ۳۷۴: عهدی دارد جهان که تا بتواند 21شمارهٔ ۳۷۵: در دیده ز گلزار رخت خار بماند 22شمارهٔ ۳۷۶: گلبرگ به روی چون بهارت ماند 23شمارهٔ ۳۷۷: نه ابر به چشم اشکبارم ماند 24شمارهٔ ۳۷۸: در دیده به جز اشک به دامن بنماند 25شمارهٔ ۳۷۹: ای نفس چو برگ کامرانیت نماند 26شمارهٔ ۳۸۰: ای دل چو شه ستوده آثار نماند 27شمارهٔ ۳۸۱: گیرم که وفا و عهد را نام نماند 28شمارهٔ ۳۸۲: جانا رمقی در دل شوریده نماند 29شمارهٔ ۳۸۳: خورشید بماناد اگر سایه نماند 30شمارهٔ ۳۸۴: گردون سیه دل که به کاسی ماند 31شمارهٔ ۳۸۵: تا گرد گلت سنبل تر کاشته اند 32شمارهٔ ۳۸۶: زان قصه دردم که یکی یار نخواند 33شمارهٔ ۳۸۷: اشک و دل خونین شده با هم یارند 34شمارهٔ ۳۸۸: خورشید و مه ار برت زمین بوس آرند 35شمارهٔ ۳۸۹: مشتاقانت ز عافیت مهجورند 36شمارهٔ ۳۹۰: هرگز دل من یکدم بی غم نزند 37شمارهٔ ۳۹۱: آنانکه چهان کنند و مردم سوزند 38شمارهٔ ۳۹۲: یک چند نبودم ز وصالت خرسند 39شمارهٔ ۳۹۳: هر شب که مرا درد تو بیدار کند 40شمارهٔ ۳۹۴: والله که گر دل مرا خوش نکند 41شمارهٔ ۳۹۵: با من سگ گنجه پنجه در پنجه کند 42شمارهٔ ۳۹۶: گفتم که تو را ماه فلک می خوانند 43شمارهٔ ۳۹۷: مگذار که اغیار به راهت بینند 44شمارهٔ ۳۹۸: آنم چو نمی دهی که مستان خواهند 45شمارهٔ ۳۹۹: فردا چو حساب من مسکین خواهند 46شمارهٔ ۴۰۰: از خاک چو رخت من بر افلاک نهند 47شمارهٔ ۴۰۱: چشم ارتن خویش غرقه در خون بیند 48شمارهٔ ۴۰۲: مسکین دلم از هجر تو آن می بیند 49شمارهٔ ۴۰۳: گر خسته دلی شبی به غم بنشیند 50شمارهٔ ۴۰۴: ای دل هوست به گفتگو ننشیند 51شمارهٔ ۴۰۵: گه گریه ز مهرت آشنائی بدهد 52شمارهٔ ۴۰۶: تا چرخ زمین را مدد از خور ندهد 53شمارهٔ ۴۰۷: گفتم به یکی کله که خاکش فرسود 54شمارهٔ ۴۰۸: ظلم است کز اوست عقل و دین ناخشنود 55شمارهٔ ۴۰۹: تا هجر تو داغ دل ریشم فرمود 56شمارهٔ ۴۱۰: آن دل که به دوری تو خرسند بود 57شمارهٔ ۴۱۱: روزی که ز عشق من ملالت نبود 58شمارهٔ ۴۱۲: می جز ز کف تو نوش لب خوش نبود 59شمارهٔ ۴۱۳: ایزد چو به قهر دوزخت تافته بود 60شمارهٔ ۴۱۴: شاها فلک از در فسوس تو بود 61شمارهٔ ۴۱۵: تا جان دارم غمت ز جانم نرود 62شمارهٔ ۴۱۶: درد تو ز دل به داغ هجران نرود 63شمارهٔ ۴۱۷: ای نفس اگر خاک تو بر باد شود 64شمارهٔ ۴۱۸: در چشم سپهر سرمه شرم شود 65شمارهٔ ۴۱۹: ماهی که به مهرش دل خور گرم شود 66شمارهٔ ۴۲۰: کاری فلکا از تو میسر نشود 67شمارهٔ ۴۲۱: از خوی بدت که هیچ بهتر نشود 68شمارهٔ ۴۲۲: هرگز هوست زین دل مستم نشود 69شمارهٔ ۴۲۳: هرگز ز تو میل و آرزویم نشود 70شمارهٔ ۴۲۴: ریش دل من به هجر تو به نشود 71شمارهٔ ۴۲۵: خون گر ز لقب تاشی ات آگاه شود 72شمارهٔ ۴۲۶: با هر که دلم به مهر پیوسته شود 73شمارهٔ ۴۲۷: حاشا که به بوسه خالت آلوده شود 74شمارهٔ ۴۲۸: تا سوسن آزاد زبان در تو کشید 75شمارهٔ ۴۲۹: زان سیم وزری که در دم گاز آید 76شمارهٔ ۴۳۰: شبها که دلم بی تو به فریاد آید 77شمارهٔ ۴۳۱: هر باد که از جانب بغداد آید 78شمارهٔ ۴۳۲: گر بر دلم از جور تو صد تیر آید 79شمارهٔ ۴۳۳: ابروی ترا ز ماه نو ننگ آید 80شمارهٔ ۴۳۴: از لطف تو قد سرو را حال آید 81شمارهٔ ۴۳۵: نه کار به آب دیده بر می آید 82شمارهٔ ۴۳۶: در نامه ز بس غم که به هر می آید 83شمارهٔ ۴۳۷: چون یاد ز یار دلکشم می آید 84شمارهٔ ۴۳۸: هر شب چو رهی زبون زغم می آید 85شمارهٔ ۴۳۹: گل آب شد از شرم چو روی تو بدید 86شمارهٔ ۴۴۰: دی گفت نهفته رخ چو در راهم دید 87شمارهٔ ۴۴۱: گر روی تو را چو آینه بتوان دید 88شمارهٔ ۴۴۲: گر دون ز تو هیچ راز مستور ندید 89شمارهٔ ۴۴۳: در ماتم شمس از شفق خون بچکید 90شمارهٔ ۴۴۴: دیدمش خوی از گل ترش می بارید 91شمارهٔ ۴۴۵: از بهر خدا به چشم جانش نگرید 92شمارهٔ ۴۴۶: یار از پی کار مشکلم می گرید 93شمارهٔ ۴۴۷: شمعی که ز سوز دل حزین می گرید 94شمارهٔ ۴۴۸: تا جان دارم دلم به کویت پوید 95شمارهٔ ۴۴۹: از جور تو دلبر ز دلم نیست خبر 96شمارهٔ ۴۵۰: از قطره آب رخنه گردد مرمر 97شمارهٔ ۴۵۱: نه صبر که تا به صلح باز آید یار 98شمارهٔ ۴۵۲: چشمی دارم چو ابر دی گوهر بار 99شمارهٔ ۴۵۳: بی وصل تو جان نخواهم ای زیبا یار 100شمارهٔ ۴۵۴: بر سر مزن آن دست بلورین زنهار 101شمارهٔ ۴۵۵: اندیشه عشقت دم سرد آرد بار 102شمارهٔ ۴۵۶: ای دوست تو غم با من غمساز گذار 103شمارهٔ ۴۵۷: آزرده مکن دل از من ای مه زنهار 104شمارهٔ ۴۵۸: هر شب چو وزد بر دل من باد سحر 105شمارهٔ ۴۵۹: هر صبح شوم به خلوت آباد سحر 106شمارهٔ ۴۶۰: بر ما رقم خطا کشیدی آخر 107شمارهٔ ۴۶۱: عشق آمد و تازه کرد ریشم دیگر 108شمارهٔ ۴۶۲: ای نام من از عشق تو دیوانه شهر 109شمارهٔ ۴۶۳: حالیست عجب با توام ای طیره حور 110شمارهٔ ۴۶۴: آخر ز من ای عهد شکن یادآور 111شمارهٔ ۴۶۵: ای دل زر و جاه از اهل دنیا مپذیر 112شمارهٔ ۴۶۶: ای چون تو جوان نبوده در عالم پیر 113شمارهٔ ۴۶۷: یارب غم دلبر ز روانم برگیر 114شمارهٔ ۴۶۸: در کینه به جان بکوش و رک باز مگیر 115شمارهٔ ۴۶۹: با جوز عروس حجله بستند و سریر 116شمارهٔ ۴۷۰: زان سوز که از تو دارم ای شمع طراز 117شمارهٔ ۴۷۱: ازبیخوابی در دل شبهای دراز 118شمارهٔ ۴۷۲: یکدم نشوی با من مسکین دمساز 119شمارهٔ ۴۷۳: برقی بودی که جستی ای مایه ناز 120شمارهٔ ۴۷۴: تا کی بود این فریب و مکر ای بد سا ...121شمارهٔ ۴۷۵: چون رشته تنم به تاب هجران مگذار 122شمارهٔ ۴۷۶: چون روی نمود بخت و وصل آمد ساز 123شمارهٔ ۴۷۷: نومید بدم ز دیدنت عمر دراز 124شمارهٔ ۴۷۸: شمعم که ز دوری تو ای مایه ناز 125شمارهٔ ۴۷۹: شد جان عطا ز اوج گردون به فراز 126شمارهٔ ۴۸۰: آغاز غم تو ماجرائیست دراز 127شمارهٔ ۴۸۱: گفتم ای اجل با تو ستیزد هرگز 128شمارهٔ ۴۸۲: شمعم که ز دوری تو ای جان افروز 129شمارهٔ ۴۸۳: دل می گسلد ز عشق زنجیر هنوز 130شمارهٔ ۴۸۴: در چشم من است آن رخ رخشنده هنوز 131شمارهٔ ۴۸۵: ای دوست در آن شکایتی یانه هنوز 132شمارهٔ ۴۸۶: ای دوست ز دوست تا توانی مگریز 133شمارهٔ ۴۸۷: ای نفس مزن به جور و بیداد نفس 134شمارهٔ ۴۸۸: جانا شکری زان لب شیرینم بس 135شمارهٔ ۴۸۹: در عشق خیال تو مرا محرم بس 136شمارهٔ ۴۹۰: ای صبح رخ از سوز شب تار بترس 137شمارهٔ ۴۹۱: گفتم به تو از ناله درویش بترس 138شمارهٔ ۴۹۲: درمان چو نجوئیم به دل درد مباش 139شمارهٔ ۴۹۳: ای تن ز شب دراز دلسوز مباش 140شمارهٔ ۴۹۴: گر عاشقی انده کش هجران می باش 141شمارهٔ ۴۹۵: یک یک هنرم بین و گنه ده ده بخش 142شمارهٔ ۴۹۶: سبحان لله قد و خط و رخسارش 143شمارهٔ ۴۹۷: سوگند به خاک قامت چالاکش 144شمارهٔ ۴۹۸: دلخسته ام از شنیدن احوالش 145شمارهٔ ۴۹۹: شمعی که ازوست عیش می خوران خوش 146شمارهٔ ۵۰۰: ای گاه عتاب خوی بدساز تو خوش 147شمارهٔ ۵۰۱: ای چون لب شیرین تو دشنام تو خوش 148شمارهٔ ۵۰۲: سیلاب ز جوی دیده راندم شب دوش 149شمارهٔ ۵۰۳: خوش باش به هر حال و مشو بیش اندیش 150شمارهٔ ۵۰۴: ای روی تو آراسته بی آرایش 151شمارهٔ ۵۰۵: ای جور تو از صبر من غمگین بیش 152شمارهٔ ۵۰۶: اکنون که تهی ست منزل من ز نشاط 153شمارهٔ ۵۰۷: از آتش دل شدم شب افروز چو شمع 154شمارهٔ ۵۰۸: جانا رخ من زرد شدا ز گرد فراق 155شمارهٔ ۵۰۹: خون کرد دلم را چو دل لاله فراق 156شمارهٔ ۵۱۰: عهد من دل شکسته زینگونه سبک 157شمارهٔ ۵۱۱: از نظم تباه دل نمی داری تنگ 158شمارهٔ ۵۱۲: ای سنگدل ار کوه ثباتی و درنگ 159شمارهٔ ۵۱۳: دلهاست ز چشم و دهن تنگ تو تنگ 160شمارهٔ ۵۱۴: نه عمر عزیز داد یک راحت دل 161شمارهٔ ۵۱۵: ره جوی و مکن تکیه بر این منزل گل 162شمارهٔ ۵۱۶: هرگز ز تو نگلسم محال است محال 163شمارهٔ ۵۱۷: ای یار چو اندیشه و مونس چو خیال 164شمارهٔ ۵۱۸: گشتم ز جفای فلک و گردش سال 165شمارهٔ ۵۱۹: رسوا شدم از دیده و شیدا از دل 166شمارهٔ ۵۲۰: ای کرده پر از خاک جفا مفرش دل 167شمارهٔ ۵۲۱: در عشق توام نه صبر برخاست نه دل 168شمارهٔ ۵۲۲: برخیز که غنچه در قماط است ای دل 169شمارهٔ ۵۲۳: این عمر کز و هست ملالی حاصل 170شمارهٔ ۵۲۴: آنکو رقم قضا بزد پیش از عقل 171شمارهٔ ۵۲۵: از عشق عنا یافتم از مهر الم 172شمارهٔ ۵۲۶: این کوزه که پر آب حیات است مدام 173شمارهٔ ۵۲۷: هر آه که من به صبحگاهی زده ام 174شمارهٔ ۵۲۸: من نیستم آن کسی که هستی طلبم 175شمارهٔ ۵۲۹: دوش از تو چو ناامید برگردیدم 176شمارهٔ ۵۳۰: هر چند که در تو بیشتر می نگرم 177شمارهٔ ۵۳۱: گفتی که به فریاد رسی یکبارم 178شمارهٔ ۵۳۲: دی گفت ز روی آزمون دلدارم 179شمارهٔ ۵۳۳: تا چند دریغ قلم رانده خورم 180شمارهٔ ۵۳۴: بر من چو گذر کند بت کشمیرم 181شمارهٔ ۵۳۵: نز روزه فرض و مستحب می ترسم 182شمارهٔ ۵۳۶: تا چند جفای این غم آباد کشم 183شمارهٔ ۵۳۷: زین دام بلا که در وی افتاد دلم 184شمارهٔ ۵۳۸: از بسکه رسد زخم غمت سوی دلم 185شمارهٔ ۵۳۹: شمعم که ز تست جانم ای جانانم 186شمارهٔ ۵۴۰: ترسم که شبی سحر دعائی بکنم 187شمارهٔ ۵۴۱: هجر تو تباه کرد حالم چکنم 188شمارهٔ ۵۴۲: در از لب گوهر شکنش می خواهم 189شمارهٔ ۵۴۳: هنگام وداع تا به منزل رفتیم 190شمارهٔ ۵۴۴: ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم 191شمارهٔ ۵۴۵: ای چرخ ز گردش تو خرسند نیم 192شمارهٔ ۵۴۶: هر شب چو شباهنگ بگرید با من 193شمارهٔ ۵۴۷: در عشق تو کس تاب نیارد جز من 194شمارهٔ ۵۴۸: نه کارگر است چاره سازی با تو 195شمارهٔ ۵۴۹: آمد بنشست، گفت برخیز و برو!196شمارهٔ ۵۵۰: ما را نبود دلی که کار آید ازو 197شمارهٔ ۵۵۱: جانکاه منی و دل فزای همه ای 198شمارهٔ ۵۵۲: ای دل ز می غرور مستی تا کی 199شمارهٔ ۵۵۳: از سادگی و سلیمی و مسکینی 200شمارهٔ ۵۵۴: هر دم ز من دلشده بیزار شوی 201شمارهٔ ۵۵۵: نه عشق شنیده ام بدین رسوائی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ