کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل می‌شود هر روز خون تا او ز دل بیرون شود
    امروز هم شد اندکی فردا ندانم چون شود
    اشکی که می‌دارم نهان از غیرت اندر چشم‌تر
    که برکشایم یک زمان روی زمین جیحون شود
    گر من به گردون سر دهم دود تنور صبر را
    از ریزش اشک ملک صد رخنه در گردون شود
    خون در دلم رفت آنقدر از راز نازک پرده
    کش پرده از هم می‌درد گر قطره‌ای افزون شود
    من خود نمی‌گویم به کس رازی که دارم پاس آن
    اما اگر گوید کسی در بزم او صد خون شود
    خواهم نوشتن نامه‌ای اما نمی‌دانم چسان
    خواهد درید آن گل ز هم گر واقف از مضمون شود
    شرح جراحتهای غم هرگه نویسد محتشم
    خون ریزد از مژگان قلم روی زمین گلگون شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha