کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من
    وزین شهرم سیه‌رو کرده چشم روسیاه من
    چرا آن تیره اختر کز برای یکدرم صدجا
    رخ خود زرد سازد مردمش خوانند ماه من
    کسی کو خرمن تمکین دهد بر باد بهر او
    چرا در زیر کوه غم بود جسم چو کاه من
    به سنگم سر مکوب ای همنشین تا آستان او
    که از پای کسان فرسوده نبود سجده‌گاه من
    به رخساریکه باشد هر نفس آئینهٔ صد کس
    چه بودی گر بر او هرگز نیفتادی نگاه من
    اگر از آتشین دلها نسوزم خرمن حسنش
    همان در خرمن عمر من افتد برق آه من
    مرا جلاد مرگ از در درآید محتشم یارب
    بکویش گر ز گمراهی فتد من بعد راه من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha