کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دارم از دست تو بر سر افسر بی‌غیرتی
    می‌برم آخر سر خود با سر بی‌غیرتی
    سر چو نقش بستر از جا برندارد هرکه او
    همچو من پهلو نهد بر بستر بی‌غیرتی
    از جبینم کوکبی می‌تابد و می‌خوانمش
    بندهٔ داغ عشق و غیرت اختر بی‌غیرتی
    هست در زیر نگینم کشوری عالی سواد
    نام او در ملک غیرت کشور بی‌غیرتی
    در ریاض وصل می‌بینم بری از حد برون
    بر نهال عشق خود اما بر بی‌غیرتی
    بشکنید ای دوستان دستم که تا بنشسته‌ام
    بر در غیرت زدم صد ره در بی‌غیرتی
    شاه غیرت گو که بنهد همچو ملک بی‌ملک
    شهر دل را در میان لشگر بی‌غیرتی
    ای دل آتشپاره‌ای بودی تو در غیرت چرا
    بر سر خود بیختی خاکستر بی‌غیرتی
    یا مبر نام غزالان محتشم یا همچو من
    نام دیوان غزل کن دفتر بی‌غیرتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha